سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نودهشتیا

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دانلود رمان چهار به علاوه چهار نودهشتیا

دانلود رمان چهار به علاوه چهار نودهشتیا

دانلود رمان چهار به علاوه چهار نودهشتیا

نام کتاب: چهار به علاوه چهار
نویسنده: حدیث رسولی کاربر نودهشتیا
ژانر: طنز، عاشقانه
تعداد صفحات:131
ویراستار: sania pz
طراح جلد: Fa.m
صفحه‌آرا: _Hadiseh_
دانلود رمان طنز
خلاصه: رمان ما در رابطه با یک اکیپ دخترونه هست که سعی دارن توی دو هفته روی چندتا پسر رو کم کنند! خوندنش خالی از لطف نیست، امیدوارم خوشتون بیاد و اگه کم کاری شده ببخشید. 

 

مقدمه: تا به حال به عدد چهار دقت کردی؟ معنی درست آن جفت چشمان من و جفت چشمان توست!

پیشنهاد ما
داستان بیست ثانیه به خیانت?? | سحر راد کاربرنودهشتیا
رمان سرپناهی دیگر | غزل.م کاربر انجمن نودهشتیا

کمتر از ده دقیقه دیگه هواپیما به پرواز در می‌اومد و من همین لحظه باید می‌رفتم دستشویی!
بدو بدو رفتم سمت دستشویی که همون لحظه به یه چیز سفت برخوردم؛ سرم رو آوردم بالا و به پسری که رو به روم بود، زل زدم و گفتم:
_مگه کوری؟!
اخمی کرد، یه چشم غره اساسی بهم رفت و گفت:
_من کورم یا تو! چشم هات رو باز کن. انقدر عجله داری که هیچ چیز رو نمیبینی!
خواستم از کنارش رد بشم که یهو گفت:
_دختره روانی احمق، با این پدر و مادری که تربییتش کردن.
برگشتم سمتش و گفتم:
_درمورد خانواده من درست صحبت کن
و با صورت رفتم تو دماغش! آخی گفتم و وسایل جفتمون پخش زمین شد، لامصب دماغ که نیست گرز ثوره!
سریع با درد بلیطم رو برداشتم و داخل کوله ام گذاشتم و بدو بدو راهی دستشویی شدم
ولی تا به مقصد رسیدم صدایی رو شنیدم:.
از تهران به مقصد کیش به حرکت دراومد. «IR655» پرواز مسافر بری شماره655 شرکت هواپیمایی ایران ایر با شناسه
ای بابا باز جا موندم!
حالا باید چیکار کنم؟ نگاهی به بلیطم کردم و دیدم این بلیط اصلا به اسم من نیست! وای بلیط اون پسره هست! بدو بدو رفتم و دنبالش گشتم و یهو دوباره خوردم به چیزی؛ سرم رو آوردم بالا تا یه فحش درست و حسابی بدم که دیدم همون پسره هست!
سریع گفتم:
_ آقا بلیطتتون!
با اخم بلیط رو گرفت و گفت:
_ دیگه به دردم نمیخوره !
سریع جبهه گرفتم و گفتم:
_ چی میگی؟ من تو ی شهر غریب تک و تنها از پرواز جا موندم و خانواده ام الان رفتن کیش بعد تو طلبکاری!


دانلود رمان چهار به علاوه چهار